بازاریابی شبکه ای چرا آری؟ چرا نه؟
نتورک مارکتینگ چرا آری چرا نه!
در ابتدا می گویند با کیفیت ترین جنس را بدون واسطه به مشتری نهایی می رسانیم. در عمل اما واسطه همچنان هست، نه ساز و کاری برای تعیین کیفیت و نه سیستم گرفتن بازخور و ارتقای کیفیت وجود دارد. صاحبانش در ایران می گویند همه جهان دارد به همین سمت می رود و اگر امروز وارد نشوید بعدا سود کمتری خواهی برد. با این همه بازاریابی شبکه ای چرا خوب است چرا بد؟
بازاریابی شبکه ای با همین نام حدودا ۴ سالی است که در ایران سبز شده. گفته می شود عده ای مسئول در آن بالا نشسته اند و بجای شرکت های هرمی که در دهه ۸۰ مثل موریانه ای جیب و مغز جوانان را جوید، نتورک مارکتینگ را به عنوان جایگزین ارائه کرده اند!
بازاریابی شبکه ای ادعا می کند ضعف های هرمی ها را ندارد و در عوض به پولدار شدن اعضای خود کمک می کند. ظاهرا هم نظارت شدیدی روی این شرکت ها است که به سمت هرمی شدن نروند.
اما آنچه در این جا اهمیت دارد نه بررسی ساختار اقتصادی این روش است بلکه سعی داریم تبعات فردی و اجتماعی گسترش بازاریابی شبکه ای در ایران را بررسی کنیم.
تعداد این شرکت ها در ایران از ۴ در سال ۹۰ به ۱۲ در سال ۹۴ رسیده. هرچند موشکافی نحوه اعطای مجوز فعالیت به این شرکت ها از بابت رانت های دولتی و سیاسی خالی از لطف نیست لکن بررسی میدانی تعداد اعضای این شرکت ها نشان می دهد که به سرعت در حال رشد هستند. تنها یکی از شرکت های فعال در مشهد ۱۰۰هزار عضو دارد.
چندی پیش مرکز پژوهش های مجلس نرخ بیکاری را در تهران ۲۵٪ اعلام کرد. در شهرستان ها نیز نرخ رشد بیکاری طی سالهای اخیر + بوده است. همه این شرایط دست به دست هم داده اند تا جوانان بیکار و بویژه آنها که هر ساله از دانشگاه فارغ التحصیل می شوند و جویای کار هستند دست به خلاقیت بزنند و روش های جدید را تست کنند.
بکارگیری تاکتیک ها و تکنیک های روانشناسی و عملیات روانی غربی در جذب اعضای تازه در شرکت های شبکه ای به قدری است که اغلب در همان جلسه اول یا دومِ ارائه می گویند: «درسته! این همون شغل ایده آل منه»
این قسمت ماجرا دقیقا نقطه قوت نتورک است. نگرش شما را به دنیا عوض می کند. تکنیک های عملیات روانی نتورک مارکتینگ بر روی نسلی که عموما در دهه ۶۰ تا ۸۰ در نظام آموزش و پرورش ایران به نسلی بی اعتماد به نفس، پیرو و غیر خلاق بدل شده اند، پنجره های جدیدی رو به دنیای کسب و کار باز می کند.
ویژگی های مثبت بازاریابی شبکه ای دقیقا همان چیزی است که نظام آموزشی ما کم دارد. ارزش کارگروهی، اعتماد به نفس، مثبت اندیشی و ریسک پذیری در کلاس های آموزشی این شرکت ها آموخته می شود. هرچند، جذابیت این مباحث و تاثیر شگرف آن روی زندگی شخصی و نوع دیدگاه افراد چشم آنها را به روی نقاط ضعف و ویژگی های منفی این روش کسب و کار می بندد.
دو پاشنه آشیلی که حتی در مقالات خارجی نیز از آن به عنوان اشکالات نتورک یاد شده، قفل شدن شبکه و بی اعتمادی ناشی از دروغ است.
"What's Wrong With Multi-Level Marketing?". Vandruff.com. RetrievedJune 29, 2009.
"FalseProfitsHomePage". Falseprofits.com. Retrieved March 5, 2010.
درباره قفل شدن شبکه باید گفت که اضافه کردن زیرگروه از افراد جدید تا جایی ادامه پیدا می کند که دیگر عضو تازه ای نمی تواند وارد سیستم شود و چون اساس بازاریابی شبکه ای بر ۱-افزودن عضو جدید به شبکه و ۲-فروش کالا است به ناچار اعضا رو به فروش بیشتر کالا در بازار می آورند و چون تعداد اعضا زیاد است مثلا در یک شهر ۵۰۰ هزار نفره دیگر خریدار خارج از سیستم نیز یافت نمی شود و در نتیجه سیکلی باطل و دور باطل خلق می شود. لذا لایه های زیرین به دلیل عدم درآمد شروع به ریزش می کنند و در یک لحظه سیستم متوقف می شود.
شرکت اموی در آمریکا در حال حاضر دچار چنین آفتی شده است. اما نکته مهم تر دومین نقطه ضعف و در واقع پاشنه آشیل این شیوه.
در بازاریابی شبکه ای علاوه بر آموزش کارگروهی، اعتماد به نفس، مثبت اندیشی و ریسک پذیری، نحوه خرج کردن از سرمایه اجتماعی یا بهتر بگوییم حراج سرمایه اجتماعی انسان بدون علم به آن را نیز آموزش می دهند.
آنچه سبب می شود تمام ویژگی های مثبت بازاریابی شبکه ای را کنار بگذاریم، از میان رفتن اعتماد و سرمایه اجتماعی است. این سیستم به شما آموزش می دهد که برای شروع کار چطور خانواده خود را وارد ماجرا کنید. بلا استثنا همه شرکت ها در ابتدا اکیدا توصیه به ورود خواهر، برادر، پدر، مادر، عمو، خاله و کسانی که بیشترین اعتبار و اعتماد را نزد آنها دارید به عنوان نسل اول هر بازاریاب به سیستم می کنند.
دلیل این کار دلسوزی برای ورود هرچه سریعتر آنها به سیستم عنوان می شود در حالی که این ادعا دروغی بیش نیست. چراکه اعتماد و رابطه خانوادگی اولین سرمایه اجتماعی است که در کوره این شرکت ها به عنوان کنده سوخت مصرف می شود.
به مرور هر یک از دوستان و نزدیکان و همه کسانی که بازاریاب طی سال ها نزد آنها ذره ذره سرمایه اجتماعی اندوخته به چشم یک مشتری و فرصت فروش، بازاریابی و تکمیل مجموعه اعضای نسل های اول و دوم و سوم دیده می شوند.
سرمایه اجتماعی که طی عمر انسان اندوخته می شود در اندک مدتی تبدیل به روابط اقتصادی و پولی بالا سری به پایین دستی تبدیل می شود. و پر واضح است که این مار روییده بر دوش ضحاک هر روز بیشتر به سرمایه اجتماعی انسان ها نیازمند می شود.
- ۹۴/۰۶/۲۷