پوپـــــــــــــک

پوپک نبشته های یک ذهن

پوپـــــــــــــک

پوپک نبشته های یک ذهن

پوپکم !
پوپک شیرین سخنم !
این همه فارغ از این شاخه به آن شاخه مپر،
این همه قصه شوم از کس و ناکس مشنو ،
غافل از دام هوس…
این همه در بر هر ناکس و هر کس منشین

پوپکم پوپک شیرین سخنم !
تویی آن شبنم لغزنده گلبرگ امید…

من از آن دارم بیم…
کاین لجن زار تو را پوپکم آلوده کند…

اندرین دشت مخوف…
که تو آزادی اش ای پوپک من می خوانی
زیر هر بوته ی گل…
لب هر جویه ی آب…
پشت آن کهنه فسونگر دیوار…
که کمین کرده تو را زیر درختان کهن…
پوپکم! دامی هست…
گرگ خونخواره ی بدکاره ی بدنامی هست.


سال ها پیش دل من که به عشق ایمان داشت…
تا که آن نغمه جان بخش تو از دور شنید…
اندر این مزرع آفت زده شوم حیات…
شاخ امیدی کاشت.
چشم بر راه تو بودم که تو کی می آیی.
بر سر شاخه ی سر سبز امید دل من…
که تو کی می خوانی.


پوپکم یادت هست ؟
در دل آن شب افسانه ی مهتابی…
که بر آن شاخه پریدی…
لحظه ای چند نشستی…
نغمه ای چند سرودی…
گفتم این دشت سیه خوابگه غولان است…
همه رنگ است و ریا…
همه افسون و فریب .


صید هم چون تویی ای پوپک خوش پروازم…
مرغ خوشخوان و خوش آوازم…
به خدا آسان است.


این همه برق که روشنگر این صحرا است…
پرتو مهری نیست…
نور امیدی نیست…


آتشین برق نگاهی ز کمینگاهی هست…!
همه گرگ و همه دیو…
در کمین تو و زیبایی تو…
پاکی و سادگی و خوبی و رعنایی تو .

مرو ای مرغک زیبا که به هر رهگذری…
همه دیو اند کمین کرده نبینند تو را…
دور از دست وفا، پنهان از دیده ی عشق…
نفریب اند تورا...
نفریب اند تورا...

پیوندها
طبقه بندی موضوعی

تعظیم انسان در برابر ماشین

پوپک | شنبه, ۲۷ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۱۱:۲۹ ب.ظ

سلام دوستان


انسانیت مفهومی بسیار ساده و در عین حال بسیار مهم دارد. از این نظر ساده که چون خود ما هویت انسانی داریم، در درک این هویت انسانی توانمند هستیم و بسیار مهم از این بابت که تمام زندگی آدم ها به منظور برآورده شدن این مفهوم برنامه ریزی و ایجاد شده است.


این روز ها اما از همین مردمی که برای انسانیت خلق شده اند رفتار هایی سر می زند که این مفهوم ساده و ضروری را به یک آرزوی دست نایافتنی برای بعضی و یک ابزار پیش پا افتاده و تهی از مفهوم برای بعضی دیگر تبدیل شده است.


تعظیم انسان در برابر ماشین اصل حرفی است که می خواهم بگویم. هم یک مفهوم روانشناختی و جامعه شناختی در پشت آن است و هم یک مصداق بارز و عینی و رایج در سطح خیابان های شهر ما.

موضوع از آنجا برای من اهمیت یافت که سفری به کیش داشتم.


در کیش برایم بسیار عجیب بود، از عرض خیابان که می خواستم رد بشوم ماشین ها در 200 متری من توقف کامل می کردند تا بتوانم با آرامش کامل خیابان را طی کنم. برایم عجیب بود ماشین هایی که هر کدام بالای 200 میلیون تومان قیمت داشتند اما رانندگانش چنین فرهنگ رانندگی را رعایت می کردند. از راهنمای تور شنیدم در کیش سخت ترین قوانین، مربوط به راهنمایی و رانندگی است و در قوانین اینجا آمده است که ماشین ها باید در فاصله مناسب با عابر پیاده ایست کنند.


حال کار نداریم که البته دلایل دیگری هم نیز وجود دارد که بعدا عرض می کنم. اما آنچه اهمیت دارد فعلا همین مطلب است.


بگذریم...


به مشهد که آمدم اما این تفاوت برایم محسوس تر شد. تا پیش از این متوجه مسئله نبودم و به ویراژ ماشین ها عادت داشتم. (البته این مسئله در طول سالیان به فرهنگ عمومی رانندگی تبدیل شد وگر نه برایمان عادی نبود).


چندین بار برایم پیش آمد که خواستم از خط عابر پیاده بگذرم و هر بار در ذهنم آنچه در کیش روی داده بود می گذشت اما در اینجا ماشین ها مقدم اند نه انسان. همین که ماشینی می بیند که عابری می خواهد از خیابان عبور کند سرعتش را بیشتر می کند تا بتواند زودتر از عابر راهش را ادامه دهد.


این مسئله غمی بزرگ بر سینه من است. نه از آن روی که حق عابر پیاده ادا نشده بلکه از آن روی که متاسفانه در جامعه ما که بر پایه عواطف و کمی معارف مذهبی بنا شده، باید الگوی انسانیت حاکم باشد در حالی که در اینجا ماشین سوار بر انسان است.


اگر معلم چهارم دبستان سال 76 به من می گفت که ماشین و لباس و خونه نشانه شخصیت انسان ها نیست اکنون می گویم که هست.


تاسف دیگر من از این است که می بینم مذهب در جامعه ام کنار رفته و نتوانسته بر قلب های مردم حکومت کند در حالیکه در کیش شهر سرمایه گذاری های میلیاردی، شهر سرمایه داران یک شبه و چند روزه، کاخ آمال و آرزوی ثروتمندان و کاخ نشینان و هتل آبادی ها انسانیت به وسیله قانون حکم فرما شده است.


آری برای انسان هایی که فکر می کنند سوار بر ماشین اند و خود بهترین سواری برای ماشین، می سوزد. و برای قربانیان این تعظیم شوم انسانیت در برابر ماشینیسم افسار گسیخته نیز.

والسلام


  • پوپک

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی